Defalcation in gilan chess.:.Ekhtelas .:.اختلاس در شطرنج گيلان

    

در مجمع هيات شطرنج گيلان چه گذشت

 مجمع هيات شطرنج گيلان در تاريخ 19/12/1382 با شرکت اعضاء  آن و نوري مدير کل تربيت بدني و مومني مغاون تربيت بدني استان گيلان و نماينده فدراسيون شطرنج ساعت 9 صبح برگزار گرديد تا عملکرد چهار سال گذشته و مسائل مالي آن بررسي شود ؛ در همان ابتدا مومني طي سخنان کوتاهي متذکر شد که فقط يکساعت جهت بررسي عملکرد آقاي باقري فرصت هست و آقاي مدير کل بعد از ان ساعت در جايي ديگر جلسه دارند

در واقع با اين حربه از همان ابتدا اجازه صحبت به مخالفان و معترضان عملکرد باقري داده نشد ؛ نيمي از اعضاء مجمع قبلا مهره چيني شده بودند و مخالفان و حقيقت گويان را در اين مجمع راه ندادند ؛ از جمله آقاي کيومرث بيات  پدر شهره بيات قهرمان شطرنج بانوان گيلان ؛ پس از سخنان مومني آقاي نوري مدير کل اردبيلي تربيت بدني گيلان نيز سخناني ايراد کردند 

ايشان ضمن مثبت خواندن عملکرد باقري ناخواسته اعتراف بزرگي نمودندو ان اينکه حسابهايي وجود دارد به نام حساب رابط ؛ و از طريق اين حسابها پول هايي به هيات هاي استان و ادارات تربيت بدني شهرستانها واريز مي شود که در اصل مبالغ واريز شده متعلق به ان هيات ها و ادارات تربيت بدني نبوده و انها حق دخل و تصرف در اين پول ها را نداشته  و دوباره اين پول ها از ان حساب ها بيرون کشيده مي شود تا تربيت بدني انطور که صلاح مي داند انرا هزينه بکند

به همين راحتي اختلاس ميليو نها تومان پول را توجيه کردند؛ در همين هنگام کيو مرث بيات که در پشت در سالن مجمع حضور داشت از يک لحظه غفلت نگهباني که در پشت در ب بود تا از حضور او در مجمع جلوگيري کند استفاده کرده و به سالن مجمع وارد مي شودو تقاضا چند دقيقه وقت مي نمايد تا درد دل هاي خودش را بگويدو برخي موارد را روشن بکند که به 5 دقيقه وقت داده مي شود ؛ کيومرث بيات پس از ذکر سابقه حضور خود در عرصه هاي نيرد و دوران اوائل انقلاب و مبارزات خود عليه چپ ها و منافقين  مي پرسد چه شده است که اکنون درها را به روي ما بسته اند ؟ سپس  کت خود را در اورده و استين دست چپ را بالا مي دهد و تيغ موکت بري را که همرا داشت بر روي دست خود گذاشته و رگ دست خود را مي برد ؛ به طوريکه خون به اطراف فواره مي زند و ميگويد من به قول خود عمل کردم 

که اگر مدير کل با اين باند اختلاس برخورذد نکند رگ دستم را خواهم زد

جلسه مجمع گيلان خونين مي شود و کيو مرث بيات بر روي زمين مي افتد ؛ مدير کل بربالين او حاضر ميشود و اورا نوازش مي دهد و مي پرسد آخر چرا ؟ مومني و جند نفر ديگر بيات را بلند کرده و با وسيله نقليه به بيمارستان ميرسانند در همان احوال نيمه هوشياري بيات به مومني مي گويد  مومني تو خيلي نامردي 

بلافاصله مدير کل به عکاس تربيت بدني مي گويد بيايد و چند عکس بگيرد و يک نصورت جلسه تهيه شود و همه زير ان را امضاء بکنند تا از قبل اين حادثه مسئوليتي دامن انها را نگيرد